English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7971 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
object lesson U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lesson U درس علمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
do you know your lesson? U درس خودرابلدهستید
lesson U درس دادن به
do you know your lesson? U ایادرس خودرامیدانید
lesson U درس
lesson U تدریس کردن
to do a lesson U درسی راروان کردن سردرسی کارکردن
this was a lesson for him U این برای او عبرت شد
to say a lesson U درس پس دادن
the lesson began U درس اغازشد
lesson plan U طرح درس
to read one a lesson U بکسی نصیحت کردن
i learnt my lesson U درسم را یاد گرفتم
to learn one's lesson U درس خود را روان کردن
to read one a lesson U کسیرا اندرزدادن
To teach someone manners ( a lesson ). U به کسی ادب آموختن
To pull someones ear . To teach someone a lesson . U کسی را گوشمالی دادن
I learned my lesson the hard way. I burned my finger. I paid dearly for it. U چوبش راخورده ام
object U OPERAND
object U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
Whoever else that may object . U هر کس دیگه که اعتراض کند
object of d. U ارزو
no object U چیزی نیست
no object U اهمیت ندارد
to a one's object U مقصودخودرا انجام دادن
object of will U موصی به
object of d. U مراد
object of d. U کامه
object U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object U موضوع منظره
object U دلیل اوردن
object U اعتراض کردن
object U اعتراض داشتن
object U مورد
object U موضوع
object U شیئی
object U مخالفت کردن
object U کالا اعتراض کردن
object U مفعول
object U هدف
object U شی ء
object U مقصود
object U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object U نماش داده می شوند
object U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object U فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
object U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object U زبان برنامه پس از ترجمه
object U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object U چیز
object U چیز ماده خارجی
object U پانج کارت که حاوی برنامه است
object U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object of worship U معبود
object of transaction U مورد معامله
object of testimony U مشهود به
object of sale U مثمن
object of sale U کالا
object of sale U مبیع
object of protest U معترض علیه
object of protest U واخواسته
object of lease U عین مستاجره مورد اجاره
object of lease U مستاجره
object of judgment U محکوم به
object of claim U مدعی به متنازع فیه
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
sex object U زنیکهفقطازلحاظجنسیدارایجذابیتباشدونهازلحاظشخصیتوتوانایی
object balls U توپهایهدف
stimulus object U شیئی محرک
perception of an object U مشاهده یا دیدن چیزی
parent object U صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
object symptoms U نشانههای پیدا یا بیرون نما
object routin U روال مقصود
object program U برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
object program U برنامه مقصود
object point U مقصد
object point U سمت مورد توجه
object oriented U استفاده میکند
object oriented U استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
Money is no object at all . U پول اصلا" مطرح نیست
direct object U مفعول مستقیم
object case U حالت مفعولی یا مفعولیت
object cathexis U نیروگذاری در شیئی
object choice U شیئی گزینی
object code U برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object code U برنامه مقصد
object code U دستورالعمل مقصود
object computer U کامپیوتر مقصود
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object constancy U ثبات شیئی
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
love object U شیئی محبوب
if you dont object U اگر مانعی نیست
direct object U مفعول بیواسطه
direct object U مفعول صریح
indirect object U مفعول غیر مستقیم
object lessons U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lessons U درس علمی
celestial object U celestial
concrete object U عین خارجی
goal object U شیئی هدف
his conduct is object U رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
if you dont object U اگر بدتان نمیاید
object deck U دسته کارت مقصود
object genitive U مضاف الیه مفعولی
object module U واحد مقصود
object module U واحد مقصد
object module U واحد مقصود ماژول مقصود
object of appeal U پژوهش خواسته
object of appeal U مستانف عنه
object of appeal U فرجام خواسته
object of claim U مدعی به
object of claim U خواسته
object of claim U خواسته دعوی
object machine U ماشین مقصود
object glass U عدسی شیئی
object glass U عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
object language U زبان مقصود
object language U زبان مقصد
object libido U زیستمایه
object libido U متمرکزبر شیئی
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
object oriented graphics U نگاره سازی موضوعی
To achieve ones object ( aim ) . U به مقصود خود رسیدن
object of claim in respect of which U the to made is appeal an
object of claim in respect of which U court supreme
object of claim in respect of which U فرجام خواسته
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
object method of teaching U شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
OLE container object U شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
object oriented programming language U زبان برنامه نویسی موضوعی
What kind of talk is that ? I object to your remarks (state ments) U این چه فرمایش است می فرمایید ! ( در مقام اعتراض )
Recent search history Forum search
2مفعول
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com